اینکه بعد از 4 سال بخوای تنها باشی و به همه تظاهر کنی حالت خیلی خوبه بدترین چیز ممکنه!!!
اینکه همیشه یه لبخند بزرگ بزنی و بخواهی نشون بدی خیلی شادی سخته اما امکان پذیره!
اما اینکه تا ناراحت میشی همه متوجه میشن این خیلی خوب نیست!
بانو!
بیشتر بخند،بیشتر...
بیشتر شاد باش
بیشتر کتاب بخوان
و بیشتر ورزش کن!
بانو،ورزش تو را سرحال تر می کند و همین کافیست!
*اون هفته دوبار توی استخر غش کردم! و دلیلش رو اعصاب تلقی کردند!
الان حالم خیلی بهتره و دارم استراحت می کنم.
*بانو جان ها،
ممنون ازاینکه هستید و ممنون که من رو به دوستاتون معرفی می کنید، هر سوالی در زمینه ورزش و کامپیوتر داشتید تا جای ممکن در خدمت تون هستم.
ابروهایی روشن...
ناخن هایی متوسط و مرتب...
صورتی صاف و نرم
دستهایی ظریف
و هنوز هم موهایی مشکی و پرکلاغی...
اینها هنوز هم مرا یاد تو می اندازند...
یک مُشت لوازم آرایش...
ریمل،رژ لب یا خط چشم؟
کدام را استفاده کنم که بدانم مرا نمی شناسی؟؟
کدام عطر را بزنم و مطمئن شوم؟
مطمئن شوم وقتی از کنارت رد شوم
نمی گویی "بوَیت دیوانه ام می کند"!
کدام لباس را بپوشم و بدانم
تو آنرا نمی پسندی؟!
آخر لعنتی...
چه تغییری باید دَهَم که بدانم
هر دو فراموش شده ایم؟؟؟!!!
*متن نوشته ی خودم"
از اینکه شنبه ی پر انرژی رو شروع میکنم خیلی خوشحالم!
از صبح با ورزش کردن صبح رو شروع میکنم و خیلی منظم برنامه ام رو مرور میکنم
خواهر کوچیکه از سفر جنوب اومده و مامان خیلی خوشحاله و کلی هم سوغاتی آورده...
دلم براش تنگ شده بود...
کتاب خوندن همیشه بهم حس خوبی میده،هرروز 2،3 تا کتاب رو حتما میخونم.
کتاب روزنامه نویس،کتابیه که تازه شروع کردم و چیزی نمونده به اتمامش! حتما پیشنهاد میکنم بخونید.
*این جمله رو خیلی قبول دارم و خودم همیشه انجام میدم و خیلی دوست داشتم با شما به اشتراک بزارم:
به تغذیه و سلامتمون کمی بیشتر اهمیت بدیم. کسب درآمد لازمه و البته موضوع مهمی هم هست، اما هیچوقت نباید اجازه بدیم که بیشتر از سلامت و شادی برامون ارزش و اهمیت داشته باشه
+خیلی زیاد دوستتون دارم!
موزیک با صدای ملایم پخش میشه و نینا کنار پنجره با یک نسکافه غرق فکر...
دوماهی از جداییمون میگذره و هنوز هم وقتی خیلی تنها میشم بهت خیلی فکر میکنم...
4سال برام خیلی زیاده و 4سالی که با تو بودم بیشتر از 4سال میشه...
تمام لحظه های زندگیم با تو بودم و همه چی من از تو شروع شد و به پایان رسید...
*کلاس فیتنس و رقصم رو مرتب میرم و وقتی میخوام بنویسم تمامی نوشته ها از تو حکایت میشه...
فیتنس،رقص و شنا ورزش های مورد علاقه تو که تمام 4 سال بهم میگفتی برم و هراز چند گاهی میرفتم و باز نمیرفتم...
*روزهام خداروشکر خوبه اما نمیدونم چرا انقدر تنبل شدم و به کارهام نمیرسم و خیلی زود روزهام میگذره!!!!
*شدیدا دلم برای نوشتن تنگ شده بود و ممنون که هستید...
این اولین پستم توی این وبلاگ جدیده،خیلی خوشحالم که دارم اینجا می نویسم.
میخوام خودم رو معرفی کنم:
یک دختر توی آخرین ماه در آخرین فصل،ی دختری که پر از انرژی مثبت و در حال حاضر کارشناس پشتیبانی فنی یک شرکت معروف و بزرگه...
وبلاگ نویسی رو از سال 86 شروع کردم و اولین وبلاگم دقیقا توی بلاگ اسکای بوده و امیدارم این آخرین وبلاگم باشه و دیگه مجبور نشم نقل مکان کنم.
امیدوارم اینجا هم دوست جدید پیدا کنم و امیدوارم خوانندگان زیادی پیدا کنم.